مدیر محصول خوب یا بد1 min read
داشتن تیمی خوشحال و کارآمد بسیار مهم است و یک مدیر محصول باید زمان زیادی را صرف آن کند. اگر تیمی که با آن کار میکنید راضی و با انگیزه نباشد، برگزاری کارگاه، استفاده از یادداشت چسبی یا استفاده از نظریهی «کارهایی که باید انجام گیرند» نیز فایدهای ندارد و نمیتوانید محصولات مورد علاقهی مشتریان را به طور مداوم تولید کنید. در این مقاله به ذکر برخی ویژگی های مدیران محصول خوب یا بد می پردازیم.
یکی از ویژگیهای یک مدیرمحصول بد این است که فکر میکند با وادار کردن افراد به اضافه کاری و فشرده کردن برنامهی زمانی آنها میتواند توسعهی محصول را سرعت بخشد. آنها خود را رئیس محصول و مسئول نظمدادن به گروهی غیرقابل کنترل میدانند و فکر میکنند باید دیگران را مجبور کنند تا کارشان را انجام دهند. آنها به انگیزهی درونی تیمشان برای خوب کار کردن، اعتماد ندارند.
یک مدیر محصول خوب همواره تلاش میکند صدای مشتریان را بشنود و به آنها گوش دهد. مشتریان به راحتی به چنین مدیری دسترسی دارند و میتوانند زمانی را برای صحبت با او اختصاص دهند. چنین مدیرانی از قبل، مشتریان را دعوت میکنند تا با آنها صحبت کنند- چه برای آزمون کارایی، چه برای مصاحبههای مفصل و چه برای یادگیری نحوهی استفادهی محصول. یک مدیر محصول خوب همیشه سعی میکند به مشتریان دربارهی محصول، ویژگیها و کاربردهای آن در زندگی روزمره، اطلاع دهد.
یک مدیر محصول بد هرگونه ویژگی پیشنهادی مشتریان را پیادهسازی میکند و با این کار به مشتریان اجازه میدهد نقشهی راه را تعیین کنند. پیشنهادهایی که مدیر محصول دریافت میکند نباید اساس طراحی نقشهی راه باشد. این پیشنهادها تنها یکی از ورودیهاییست که اولویتهای کاری تیم را مشخص میکند. یک مدیر محصول بد به درخواستهای مشتریان مبنی بر اضافه شدن ویژگیها توجه میکند. یک مدیر محصول خوب سعی میکند نیازهای نهفته و برطرف نشدهی مشتریان را بیابد و راهبردهایی را برای برطرف کردن این نیازها ایجاد کند.
یک مدیر محصول خوب، شرایط را برای جمعآوری دانش و ایدههای همهی اعضای تیم فراهم میکند و از آنها در تهیهی یک راهبرد تولیدی کارآمد استفاده میکند. او میداند که برای رسیدن به بهترین بینشها و ایدهها دربارهی محصولات، لازم است از نظرات مختلف همهی اعضا استفاده کند. او میداند که قرار نیست بهترین ایدهها را داشته باشد بلکه باید ایدههای اعضا را جمعآوری کند. یک مدیر محصول خوب، راهبرد کلی محصول را به طور خلاصه به تیم منتقل میکند تا از همسویی اعضای مختلف تیم اطمینان حاصل کند.
یک مدیر محصول خوب، اولویتها را به طور شفاف به تیمش منتقل میکند و از همسویی این اولویتها با راهبرد محصول و اهداف کلی شرکت اطمینان حاصل میکند. او ظرفیت تیمش را میشناسد و بیش از ظرفیتشان به آنها مسئولیت محوّل نمیکند. او اولویتها را به تنهایی تعیین نمیکند. او شرایط گفتوگو با تیمش را فراهم میکند و تعادل را میان نیازهای مشتری، بازار و فناوری برقرار میکند تا اولویتهایی انعطافپذیر اما روشن را برای یک دورهی کاری تعیین کند.
برنامهی اجرایی یک مدیر محصول خوب، عمیق و جزئی است. او همگام با تیمش قدم برمیدارد و به آنها کمک میکند تا مشخصات کارکردی و مسیر طراحی را تعیین کنند، موانع را از پیشرو بردارند و کارها را طبق برنامه پیش ببرند. این یعنی برخی مواقع مجبور میشوند مسیر زمانی و چشمانداز را تغییر دهند تا تصمیمی درست برای محصول و مشتریان بگیرند.
یک مدیر محصول خوب با شرکت و سخنرانی در کنفرانسها و گردهماییها و خواندن و نوشتن دربارهی تجربیات و یافتههایش، سعی میکند کسبوکار خود را بهبود بخشد. او میداند نقش او همواره درحال تغییر است و ماهیت متغیر آن را میپذیرد. او در انجام این کار تنها نیست بلکه سعی میکند از کمک متخصصان همفکرش که عاشق ساخت محصولات عالی هستند، استفاده کند. او روابطی بادوام با افراد در این انجمنها ایجاد میکند.
یک مدیر محصول خوب همیشه به این فکر میکند که چگونه میتواند خوشحالی و کارایی تیمش را افزایش دهد. او میداند که نارضایتی تیم از فرایند توسعهی محصولات باعث میشود آنها نتوانند محصولات خوبی را برای مشتریان تولید کنند یا از کار کردن لذت ببرند. یک مدیر محصول خوب مسائل را به طور رسمی بازنگری میکند و بازخوردهایی غیررسمی از پروژهها، تکرارها و فرآیندها جمعآوری میکند. هدف او یادگیری و پیشرفت همیشگی است.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
24 تله ی رایج در اسکرام (بخش دوم – آخر)
انتشار ویرایش دوم کتاب Scrum & XP
24 تله ی رایج در اسکرام (بخش اول)
جایگاه نقشه مسیر در تولید یک محصول نرم افزاری چابک
باور Agile چابک
5 افسانه چابکی
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید